سید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و باباسید امیرحسین جون, عزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

امیرحسین، گلی از بهشت

خرابکاری شیرین

تا دیروز هر وقت می دیدم مادری تو وبلاگش عکسی از خرابکاری فرزندش مثل ِ برگردوندن ظرف برنج کف آشپزخونه یا پاشیدن کل محتویات ظرف ادویه یا مثلا نقاشی رو در و دیوار خونه و ...گذاشته یا بدون ِ عکس حتی، شرحش داده، متعجب می شدم از اینکه چطور این صحنه های مو به تن سیخ کن (!) رو تاب آورده و چطور در اون وضعیت رفته و عکس هم انداخته تا اینکه دیروز ...مواد اولیه ی پنکیک رو برای تدارک عصرونه گذاشتم رو اُپن و رفتم نماز بخونم، در طول نماز داشتم فکر می کردم که چرا آقا کوچولو نیومده سروقتم تا بره زیر چادرم یا بیاد و پشتم سوار شه یا حتی در بهترین وضعیت، به خدمت اتاق و کشوها برسه تا اینکه جاتون خالی با صحنه ای که در ادامه ی مطلب اومده، روبرو شدم و ناخ...
20 دی 1393

من و قانون چهارم نیوتن

هیچوقت فراموشش نمی کنم...فاطمه دهشیری زاده یادم میاد وقتی تو پروژه های  پایان ترم++C می موندیم میرفتیم سراغش مثل ِ همیشه روی تختش با آرامش کامل نشسته بود و دفتر و مداد هم دستش برنامه نویسیش عالی بود یادمه دکتر مهدوی استادمون میگفتن هر وقت برنامه ای نوشتین که بدون ایراد براتون اجرا شد بدونین یه جاشو اشتباه کردین( شاید اینطوری می گفت که اعتماد بنفسمونو بالا ببره) ولی فاطمه برنامه مینوشت برامون که همون بار اول اجرا میشد اصلا یه چیزهایی باید تو خون آدم باشه، با اینکه رتبش به مهندسی برق هم میخورد اما می گفت اومدم نرم افزار که بعدها بشینم تو خونه و پروژه بردارم و کار کنم ازش خبر ندارم، نمیدونم چه میکنه ،ان شاله که به اونچ...
18 دی 1393

ایده های تربیتی مـــــا

سه روز دیگه آقای کوچولوی  خونه ی ما، 29 ماهه میشه و من دارم گذر عمر و بوضوح میبینم همینطور که قد می کشه نیازهای روحش هم بزرگ و زیاد میشه تا اینجا همه چیز طبیعیه اما چیزی که داره همراه با رشد آقا کوچولو دغدغه ی هر روز من میشه شیوه ی برخورد من با این مقوله ی مهم "تربیته" اینکه من مطالعه می کنم واهل جستجو تو این زمینه در سایت های مختلف هستم خوبه اما اینکه جمع بندی درستی نکردم اصلا خوب نیست. اکثر وقتا که  مطالعه می کنم تقریبا سردر گم میشم گاهی واقعا تشخیص اینکه تو این مرحله و این لحظه، باید چه عکس العملی نشون داد سخت میشه قبول دارم...دونستن یه سری کلیات بواسطه ی مطالعه ضروریه اما برای انجام بهترین واکنش د...
18 دی 1393

امیرحسین ومحمدرضا

وقتی میای و خودتو میندازی تو بغلمو میگی "خیلی دوست(س را ساکن بخونید) دارم" وقتی با محمدرضا (رفیق ِ شفیقت)گرم بازی میشی چند ساعت و هیچ تنشی بینتون اتفاق نمی افته وقتی یاد گرفتی که بازی کنی و به تنهایی اگرچه کوتاه مدت مشغول باشی وقتی روی دفترچه خط می کشی و میگی "نوشتم آقاجون" و دوباره یه خط دیگه میکشی و میگی " نوشتم مادرجون" و سه باره و چهار باره و میگی " نوشتم عزیز" و اسم پدرجون رو هم بخاطر تلفظ سختش همیشه آخر از همه میگی وقتی بعد از خوردن صبحانه میگی "مهمون بیاد" یا "مهمونی بریم" وقتی پتوتو میاری و صدامون میکنی و میگی "دالی بازی کنیم" بعد هم من محکوم شم به م...
4 دی 1393
1